ا عرض سلام و خسته نباشید...من حدود یک سالو چند ماهی هست با پسری دوست شدم از طریق صفحات مجازی... البته اولش یه دوستی معمولی بود که بعد کم کم بیشتر شد از همون ابتدا گفت ک قصدش ازدواج هست اینم بگم شهری ک زندگی میکنه خیلی دوره همون اول بهش گفتم راه دوره خونوادها موافقت نمیکنن ولی توجه نمیکرد... از طرفی هم سنیم۱۹سالمونه اول دوستمون همش. دعوا و جر بحث بود ولی کم کم عاشق هم شدیم اون امسال میره دانشگاه ولی من پشت کنکور هستم فکرم همش مشغوله این چند مدت خیلی بهم بی توجهی میکنه طوری ک همش من پیام میدم همش من زنگ میزنم جواب پیامامو هم دیر میده خیلی اذیت میشم اخه کسی ک دوسش دارم ازش این رفتارارو توقع ندارم ... قبل این رفتارش باهام درمورد موضوعی ک مربوط به ازدواج بود صحبت کرد داداشش چند مدت بود ک ازدواج کرده بود اونم از شرایط ازدواج و مشکلاتش تا حدی با خبر شده بود..قبل این که درمورد ازدواج داداش صحبت کنه از رفتارش فهمیدم ک خیلی سرد برخورد میکنه. هر چی بهش میگفتم مشکلی پیش اومده میخوای تمومش کنی؟میگفت دوست دارم چرا تمومش کنم؟تا این ک از رفتارش خسته شدم خواستم امتحان کنم ببینم چی میگه گفتم دیگ تمومش کنیم خونوادم موافقت نمیکنن اونم تایید میکرد تا این ک گفت الان واسه عاشق شدن زوده... بغض کردم دیگ بهم زنگ زد گفت که من پول ندارم وضع مالی خوب نیست تا دانشگام تموم بشه تا برم سرکار ۳۰سالم میشه بهم گفت راه دوره احتمال این ک بیام خواستگاری خیلی کمه گف ک ازم کوچک تر نیستی ک جای امیدواری باشه هم سنیم تا ۳۰سالگی خواستگار اتو رد کردی بفکرایندمه و نمیخواد ایندن خراب بشه... همه حرفاش درست بود ولی من چ گناهی کردم خیلی دوسش دارم تا قبل اون با پسری دوست نبودم برام خیلی سخته ک بخوام فراموش کنم اصلن نمیتونم... چرا دوری راه سد را همون شده میگه پول ندارم بهش گفتم پول برام اهمیت نداره فقد خودشو دوس دارم... بهم گفت دیگ به این موضوع ازدواج دیگ فکر نکنم چون اصلن امکان پذیر نیست... ازم خواست ک فمکرامو بکنم ک یا یه دوست معمولی باشیم یا دیگ هیچ ارتباطی نداشته باشیم... الان فقد یه دوست معمولی هستیم برام خیلی سخته به کسی ک عاشقشم نمیرسم اونم بهم گفت ک خیلی دوسم و نمیخواد ایندم خراب بشه...فکرم مشغوله از طرفی کنکوری هستم و روحیم خیلی ضعیف شده بعدم همش فکر میکردم اون اینده منه ولی الان نمیدونم چکار کنم ؟